• وبلاگ : بي تار و پود...
  • يادداشت : خدايا!دوستت دارم!
  • نظرات : 10 خصوصي ، 34 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    دوست عزيز،
    «مجمع وبلاگنويسان مسلمان» قصد دارد پنجشنبه 7 شهريور 1387 در سالن شهيد آويني فرهنگسراي رسانه (واقع در ميدان وليعصر، جنب سازمان انتقال خون)، از ساعات 5 الي 7، اولين مجمع عمومي و انتخابات شوراي مرکزي خود را برگزار کند.
    در اين مراسم، هيئت مؤسس گزارشي از روند برنامه‌ها و فرآيند ثبت مجمع ارائه خواهد کرد. سپس کانديداهاي عضويت در شوراي مرکزي به ارائه‌ي برنامه‌ها و اهداف خود خواهند پرداخت. اعضاي شوراي مرکزي از ميان کانديداهايي که اعلام آمادگي کرده‌اند و نام‌شان در سايت مجمع موجود است، با راي مستقيم اعضا انتخاب مي‌شوند.
    مطابق اساسنامه تنها کساني حق شرکت در رأي‌گيري را دارند که فرم عضويت را پرکرده باشند و شرايط عمومي مندرج در اساسنامه را نيز دارا باشند. همچنين کساني که علاقه‌مند به عضويت هستند، مي‌توانند با حضور در فرهنگسرا فرم پر کرده و به عضويت مجمع وبلاگ‌نويسان مسلمان درآيند.
    دوست عزيز!
    از شما هم دعوت مي‌شود تا در اين مراسم حاضر شويد. و اگر هيچ حسني هم که نباشد، اين مراسم محفلي خواهد بود براي ديدار دوباره و آشنايي با ديگر دوستان وبلاگنويستان؛
    www.MuslimBloggers.ir

    سلام .

    لازم ديدم چهار شهريور را خدمت شما تبريك عرض كنم . كه البته ديروز خط خراب بود و نشد .

    اميدوارم اين يك سال بزرگ شدن با يك سال كامل شدن همراه بوده باشد .

    خوشحالم كه آثار تحولي را كه وعده كرده بوديد را مشاهده مي كنم . اميدوارم با نگه داشتن آثار آن ، اصلش نيز روز به روز برايتان كامل تر شود .

    همچنان دعا گو و نائب الزياره هستم .

    كادومو يادم رفت بدم :

    اينم از طرف من :

    پاسخ

    حتما اون خرسه هم خودتي!:دي!
    + كوثر 2 

    سلام !

    خوبي ؟ چه خبرا؟!
    ت و ل د ت م ب ار ك

    تولد تولد تولدت مبارك مبارك مبارك تولدت مبارك !

    مي دونم الان ذوق مرگ شدي !!

    تو الان يا اين شكلي اي :

    تازه اين شعر رو واسه پدربزرگ - مادر بزرگ خونده بود!

    خوب چي كار كنم ديگه شعر بلد نبودم !!

    خوب ديگه حالا يه جشن تولد كوچولو!

    ببين چقدر من خرج كردم !اين همه موزسين دعوت كردم!!

    حالا بعدا بت ميگم چرا مي خندم!

    خوب حالا مهمونا:

    ---- اينم كه منكرات تولد ماست !

    ---- بابا جان اينجا جاي لاو تركوندن نيستا !! آ ي منكرات كوشي بيا اين جا !!

    ---- ما هم نفميديم به چي مي خنده !
    ----- خوب اون كيك و قست كنيد ديگه ! تا من خودكشي نكردم !

    و حالا :

    صورتحساب جشن تولد !
    اون بالا ها بهت گفتم بعدا بهت مي گم !! همين بود!

    گمون كنم تو الان اينطوري اي :(بابا جان ما جشن تولد نخوايم بايد كي رو ببينيم ؟!!! )

    حالا اونو بيخيال :

    اميدوارم يه جورايي خوشت اومده باشه!

    عزيزم براي 1000 امين بار :

    تولدت رو تبريك ميگم !!

    خوب ديگه من كم كم برم ! مي دوني چيه دير وقته دارم مي ميرم از خواب ! آخه چرا اينقدر جشن تولد رو كش مي ديد و كيك ام پخش نمي كنيد تا مردم وادار به خودكشي بشن !

    .

    .

    خوب ديگه فعلا !

    خدافظ گل گلي

    بسم الله

    سلام عزيزم

    تولدت مبارك

    .

    نكنه فكر كردي يادمون ميره؟؟؟

    .

    ان شاالله تولد 100 سالگيتو بت تبريك بگيم

    و...

    خيلي دعامون كن

    و...........

    در پناه خود خدا

    يا علي

    يا رب
    سلام
    خوش به حالت، كه اونجا بودي و همه اون لحظات را درك كردي.
    خوش به حال تمام لحظات با تو بودن و از خود دل كندن ، خوشا به حال تمام آن لحظاتي كه منيتها را دور ميريزيم و كوچكي خود را در اين وسعت بي انتها حس مي كنيم.
    خوشا به حال...

    راستي مينا جون

    اين نواي وبت رو برام مي فرستي

    خيلي دوسش دارم

    ياد منطقه فتح المبين مي افتم

    از هر کي هم خواستتم خبري نبود که نبود...

    سلام خوبي؟زيارتا قبول

    بابا تو که دلمون دوباره هوايي کردي

    اشک رو تو چشماي ما هم نشوندي دختر

    بغض هايت را در گلو فشرده اي چون فضاي مسجد به تو اجازه گريستن نداده.


    کنار بقيع مي روي تا کمي آرام شوي.


    زيرا ديده اي که کبوتران مدينه هم وقتهاي دلتنگي خودرا به آنجا مي آيند .


    از همان لحظه که چشمت به نردههاي آنجا مي افتد.......


    از همان لحظه که بوي غربت عاشقاني را که در آنجا خفته اند حس مي کني...


    ديگر گريه مجالي به تو نمي دهد ،مثل ستاره اي که به خاک بيافتد ،سرت را ميان زانوانت مي گيري و صداي خودت را مي شکني مثل صداي باد در نيزار .


    با صداي گرفته مي گويي که تو هم مثل آنها غريبي....


    و از خدا مي خواهي که قلبت را به قلب آنها گره بزند . گره اي کور که با هر دست طمعي گشوده نشود .


    يا فاطمه پس مزار تو در کدام نقطه بود ؟

    اينم يه تيكه از سفرنامه ما بود آخه منم تازه اونجا بودم

    دوباره دلمو هموايي كردي...

    بقيه سفرنامه اينجائه خواستي بخون :

    http://www.ansafarkarde.parsiblog.com/

    سلام
    آره واقعا بايد بقيع را از نزديک ديد.
    حج شما قبول باشد إن شاءالله يه سفر هم ميريم بقيع و از نزديک آنجا را هم زيارت ميکنيم.


    همين

    سلام ...

    بذار دلت همونجا بمونه ...

    براي ما هم دعا كنه كه بريم ...

    زيارتت قبول حاج خانوم ...

    تو اين پاكي ما از دعا فراموش نكني ها !

    يا علي ...

    يا لطيف!

    سلام!

    قبلا زيارت قبول و اينا گفتم! بازم مي گم! :دي

    پستتون رنگ بوي از حج برگشته ها رو گرفته! ايشالا حفظش كنيد!

    خيلي دعا كنيد

    يا علي ‏

    سلام حاج خانوووووم!

    حج رفتي؟؟؟

    خوش به سعادتت و خوشبختيت و ... هر چيزي که اسمشو ميذارن. خيلي حسوديم شد.

    دعا کن تا جوونم قسمتم بشه...

    سلام
    حجکم مقبول
    سعيکم مشکور
    دعايتان هم رسيد
    مثل باران
    افسوس که ما فراموش کرده بوديم چترهايمان را ببنديم و خودمان را باران دهيم
    همين!مال هيچکس نيست!

    سلام.

    خوبي ؟ ديگه سر نمي زني چي شده ؟

    مطلبت جالب بود.

    بابا لينك من كو ؟

    يادت رف.

    به من سر بزن.

    در انتظار ازادي

    سلام
    آپ بي خبر. آره

    ؟
    باشه يكي طلب من

    ديدي؟

    ديدي گفتم مينويسي و با حرفات قطعا اشك ماها رو هم در خواهي آورد؟....
    قبول باشه

    و خوش بسعادتت

    ميدوني من هنوز

    جراتشو پيدا نکرده م که برم اونجا و باهاش صحبت کنم.... حس ميکنم اون لحظه قالب تهي خواهم کرد.... جدي اين حسو دارم... ميدونم نميتونم طاقت بيارم... جون ميدم!!!!!! ... نه که مقامشو بفهمما!! نه! درک من به اين چيزا قد نميده.... نه : از شرمساري کارايي که کرده م.... ميدونم. اينو مطمئنم.

     <      1   2   3      >